۱۳۹۰ تیر ۱۰, جمعه








دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد
کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

خاک وجود ما را از آب دیده گل کن
ویران سرای دل را گاه عمارت آمد

این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند
حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد

عیبم بپوش زنهار ای خرقۀ می آلود
کان شیخ پاکدامن بهر زیارت آمد

امروز هر کس پیدا شود ز خوبان
کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد

بر تخت جم که تاجش معراج آسمانست
همّت نگر که موری با آن حقارت آمد

از چشم شوخش ایدل ایمان خود نگه دار 
کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد

آلوده تو حافظ فیضی ز شاه در خواه
کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد

دریاست مجلس او دریاب وقت و دریاب
هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد